.. (( حتما بخون )) ..























یک پسر

Remember You Die

مرد جوان مسیحی ...

 
مرد جوان مسيحي كه مربي شنا و دارنده چندين مدال المپيك

بود ، به خدا اعتقادي نداشت.

او چيزهايي را كه درباره خدا و مذهب مي
شنيد مسخره ميكرد.

شبي مرد جوان به استخر سرپوشيده آموزشگاهش رفت.

چراغ خاموش بود ولی ماه روشن. همین برای شنا کافی بود ..

مرد جوان به بالاترين نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز كرد

تا درون استخر شيرجه برود ...

ناگهان، سايه بدنش را همچون صليبي روي ديوار مشاهده كرد.

احساس عجيبي تمام وجودش را فرا گرفت.

از پله ها پايين آمد و به سمت كليد برق رفت و چراغ را روشن کرد ..


آب استخر براي تعمير خالي شده بود!

 

 



نظرات شما عزیزان:

نگار
ساعت19:41---21 بهمن 1391
سلام وب زیبایی داری به ماهم سر بزن
پاسخ: cahshm hatman ;)


ساریسا
ساعت0:17---21 بهمن 1391
سلوم عسیسم اپم.ولی یه چیزی من هنوز نگرفتم نکته کلیدی این مطلب چی بود بیا برام بگو

ارمین
ساعت9:15---20 بهمن 1391
اگه تورو میبینه و...مشغول حرف زدن با بغل دستیش میشه...

دیگه وقتشه که بری...

موندنت= له شدن غرورت


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:,ساعت 13:0 توسط Amirreza Mjv| |


آخرين مطالب
» ...
» ...
» بت ..
» ...
» رفتن ..
» ماه ..
» جمعه ها ..
» بار اول ..
» ...
» وقتی که می رفتی ..
» ...
» ...
» ...
» استاد
» راست میگفتی ..
» یه نوع بیماری ..
» ...
» ..
» ما نسلی هستیم که ..
» یاد گرفتم ..

Design By : RoozGozar.com